واسه دل خودم.واسه عشقم.واسه همه
عاشقونه ها
نگارش در تاريخ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دل نوشته های من برای عشقمsh, توسط احمد

 

              بازم دلم واست تنگ شد


  قبل از اینکه به کسی بگی : ” دوستت دارم


خوب فکراتو بکن

چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی

که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه 
… 
  

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن 

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد … 

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد 

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم 

و دردهایم را به گوش تو میرساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است 

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم 

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم… 

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود 

میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت … 
  ... 

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند …  

چشمانم 

              بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد 

آخ که چقدر تنهایم … دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم 

بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته 

شده است … 

رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته …. پیر 

تنها…. تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های 

دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت …. 

اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی 

دوباره ای است … پس برگرد … عاشقانه برگرد 

برای همیشه برگرد… 
    ... 

هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت 

را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم 

است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ 

نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز 

ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است

اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم 

روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند 

ولی ای تنهاترین رویای عشق  هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند     
... 

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم… 

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره

یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو

بشکونم

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم. 

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم… 

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه. 

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی

تفاوتی 

می خوام تنها باشم 
    ... 

نفرین به تو ای غریبه 

به تو که روزی اشنا ترین لحظه هایم بودی! 

سکوت خسته و قلب شکسته ام را ببین با من چه کردی؟ 

ایا تاوان عاشق شدن و عاشق بودن این است؟

اگر چنین است پس نفرین بر عشق 

روزگار تنها شدنم را در جاده ی انتظار می گذرانم 

نفرین به تو ای غریبه… 

باز میان شقایق های سرخ گم خواهم شد 

میروم تا شاید این بار غریقی را با خیلی از امواج 

محبت به سوی ساحل مهربانیم بکشانم 

چیزی بگو چیزی نخواهم گفت 

سکوت های سر به زیر  از کودکی با من است 

و من این بار میخواهم عاقلانه ببینم نه عاشقانه

 

                                                                                                    نظر یادتون نره   نوشته ای از احمد

 

             

shدوستت دارم
نگارش در تاريخ دو شنبه 29 خرداد 1398برچسب:برای عشقمsh, توسط احمد

 sh دوستت دارم

 آخر چگونه بگویم دوستت د ارم

حال که کلمه ی دو ستت دارم

در مقابل ابراز علاقه ی من به تو

کلمه ی کوچک وحقیریست . شاید

میتوانستم بگویم به اندازه ی ستارگان

آسمان دوستت دارم ولی آنان نیز

 صبح ها غروب میکنند واز دیدمان

 خارج میشوند .عشق همیشگی است

.  حال که از من دوری" با خیالت

راضی میشوم ولحظه هایم را سپری

میکنم. وای خدای من آخر مگر میشود ؟

با خیال تو زیستن هم زیباست .هر

لحظه وثانیه به فکر تو هستم که ای

خدا یعنی روزی میرسد که تو ملکه ی

لحظه های زندگیم شوی ؟خدایا تو را

شکر میکنم که نعمت دوست داشتن

را در دلم نهادی که بتوانم فرشته ای

را در زمین پیدا کنم که در هیچ جا

یافتنی نیست . تو با دلم چه کردی

که تمام فکر وذهنم درگیر توست

حتی در خواب نیز وصال تو را با من

میبینم ودوست ندارم از خواب بلند

شوم بار  الها  نگذار که طعم. خوشبختی

با عشقم را فقط در خواب بچشم آیا

خوشبختی من فقط در خواب به حقیقت

میپیوندد؟خدایا من در دل شوری دارم

ومیدانم که تو من بنده ی حقیرت را

مایوس نمیکنی حال از کرمت لطفی

را خواهانم  الهی بگذار که طعم

 خوشبختی با او بودن را بچشم

آخر مگر بی او خوشبختی معنی دارد؟

shدوستت دارم
نگارش در تاريخ دو شنبه 29 خرداد 1398برچسب:, توسط احمد

shحرف های دلم را برایت می نویسم

 مهربانی وصداقت تودرست به

ظرافت گلبرگ های یک گل نوشکفته

است که برای یک پروانه ی خسته

بهترین جای رسیدن به آرامشه

 

 

(sh love)

 

عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست

 

sh love

حتی تصور بیتوزیستن برایم دشوار است

 

(sh love) 

 

حاظرم برای خوشحالیت دست

به هر کاری بزنم 

 

 

(sh love)

 

 آرزو هایت آرزو های من است

 

(sh love)

 

درمواقعی که به بن بست میرسم

.با صحبت کردن با تو به آرامش میرسم

 

(sh love)

 

شادی تو برایم زیباترین منظره ی

دنیاست وناراحتی تو برایم

سنگین ترین غم دنیاست

 

 (sh love)                          

 

عاشقت خواهم ماند....بی آنکه

بدانی .دوستت خواهم داشت

...بی آنکه بگویم.درد دل خواهم

گفت...بی هیچ کلامی.  گوش

خواهم داد ... بی هیچ سخنی

 .در آغوشت خواهم گریست

....بی آنکه حس کنی . این گونه

شاید احساسم نمیرد

 

 

(sh love)

 

زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت

.حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی

.جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی

 

(sh love)

 

با اینکه ازم دوری اما هر وقت

 دستمو میزارم رو قلبم میبینم سرجاتی

 

(sh love)

 

 میدونم داشتنت آرزوی محالیست

....اما به دوست داشتنت که میتوانم

افتخار کنم

 

 

 

shدوستت دارم
نگارش در تاريخ دو شنبه 29 خرداد 1398برچسب:, توسط احمد

سلام نفسم sh نمی دونم چطور بگم دوستت دارم.

از خودم شرمندم که تو همیشه بم خوبی میکنی ومن

جوابتو با بدی میدم .منو ببخش نفسم.از خدا میخوام که

هرچی زودتر ما رو به هم برسونه.من این وبلاگو واسه تو

درست کردم امیدوارم ازش خوشت بیاد واگر زشته

ببخشید

نفسم .شاید قسمته که ازهم دوریم .از دوستانی که

وارد این وبلاگ میشن خواهش دارم واسه رسیدن من

به عشقم واسم دعا کنند.مرسی از توجهتون

shدوستت دارم

صفحه قبل 1 صفحه بعد